جدول جو
جدول جو

معنی گل انگون - جستجوی لغت در جدول جو

گل انگون
(گُ)
دهی است از دهستان سمل بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 30000گزی شمال اهرم، دامنه کوه پادیوار. هوای آن سرد و دارای 255 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و خرماست. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلنارگون
تصویر گلنارگون
به رنگ گل انار، سرخ رنگ، برای مثال چو بشنید رودابه آن گفت وگوی / برافروخت گلنارگون کرد روی (فردوسی - ۱/۱۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل اندود
تصویر گل اندود
گل مالیده، پوشیده با گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل انگبین
تصویر گل انگبین
گلنگبین، معجونی که با برگ گل، گلاب و عسل درست کنند، جلنجبین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل سرنگون
تصویر گل سرنگون
گیاهی تزیینی و خوش بو با ساقۀ کوتاه و گل های سرخ یا کبود و کمی سرازیر که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، پنجۀ مریم، گل نگونسار، چنگ مریم، سیکلامن، بخور مریم
فرهنگ فارسی عمید
(گُ لِ سَ نِ)
گل شش پر. همچنین گیاهی است دارای پیاز و از خانوادۀ لاله بری و از طایفۀ یاس بنفش
لغت نامه دهخدا
(گُ اَ گَ)
گلی که با انگبین آمیزند چنانکه گلقند. گلی که با قند آمیزند. (فرهنگ رشیدی) :
گر بر کران دجله کسی نام او برد
آب انگبین ناب شود گل گل انگبین.
عمادی مروزی (از احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 1192).
، معجونی از گل سوری و عسل. (مفاتیح) ، دارویی که با گل و انگبین سازند، مانند: گلقند و گلشکر. جلنجبین. گلشکر:
زاهد گفتا چه جای این است
این نیست گیا گل انگبین است.
نظامی.
کو کسی کو گل انگبین نخورد
مخوراد آن کسی که این نخورد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
هر آنچه برنگ گلنار باشد. (ناظم الاطباء). به رنگ گلنار. برنگ سرخ:
چو گلنارگون کسوت آفتاب
کبودی گرفت از خم نیل آب.
نظامی
لغت نامه دهخدا
معجونی که از گل سرخ و انگبین (عسل) یا قند تهیه کنند و آن در طب قدیم جهت تقویت تجویز میشده: گر بر کران دجله کسی نام او برد آب انگبین ناب شود گل گلانگبین. (عمادی مروزی رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل اندود
تصویر گل اندود
گل مالیده
فرهنگ لغت هوشیار
انگشت کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
از کار انداختن، رها کردن حیوان نر به میان ماده ها که در
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شهرخواست شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
درخت انگور
فرهنگ گویش مازندرانی
از کار بینداز
فرهنگ گویش مازندرانی
سقف و دیوار گل اندود –سقفی که گل مالی و با ماله صاف شود
فرهنگ گویش مازندرانی